استكبار را بشناسيد
همچنين رهبر انقلاب نيز بهعنوان شارح اين دكترين، همواره بر استكباري بودن روحيهي آمريكا و تحقير ملتها بهواسطهي اين روحيه، تأكيد و بر مبارزه با آن پافشاري ميكنند. در اينباره ايشان نيز ميفرمايند: «آمريكا يك مستكبر به تمام معناست. مسئلهي ما هم فقط نيست. مسئلهي دنياست. مسئلهي دنياي اسلام است. آمريكاييها نسبتبه همهجاي دنيا اين روح استكباري را دارند. در جنگ بينالملل دوم، بعد از آني كه ژاپن را شكست دادند، پايگاه در آنجا درست كردند كه هنوز پايگاه آمريكاييها در ژاپن هست. ژاپنيها با اين همه پيشرفتهاي علمي، هنوز نتوانستند پايگاه آمريكا را در ژاپن جمع كنند. آنجا پايگاه نظامي دارد؛ به مردم ظلم ميكنند، اذيت هم ميكنند، تو روزنامهها هم آمد، خبرگزاريها هم گفتند؛ تجاوز به نواميس و كارهاي خلاف ديگر، اما هنوز در آنجا هست. در كرهي جنوبي هم پايگاههاي آمريكا هنوز هست. در عراق، نقشهي آمريكا اين است كه پايگاه بسازد و پنجاه سال، صد سال در عراق مستقر بشود و در افغانستان، چون افغانستان نقطهاي است كه اگر آنجا پايگاه داشته باشند، ميتوانند بر كشورهاي آسياي جنوب غربي، بر روسيه، بر چين، بر هند، بر پاكستان و بر ايران تسلط داشته باشند. دارند اين همه آنجا تلاش ميكنند، براي اينكه آنجا پايگاه دائم درست كنند و بمانند. اين معناي استكبار است.»۴
با مدنظر قرار دادن آنچه بيان شد، ميتوان دريافت كه دكترين استكبارستيزي كه از سوي رهبران انقلاب طرح ميشود، پاسخي است به وضعيت عقبماندگي جامعهي ايران؛ پاسخي كه مهمترين علت عقبماندگي جامعهي ما و ديگر جوامع بشري را حاصل وضعيت رواني-اجتماعي ميداند. وضعيتي كه بهموجب آن، تحقير و از دست رفتن اعتمادبهنفس ملي و عزت ملي، موجب شكسته شدن مقاومت، وادادگي و بيعملي سياسي-اجتماعي جوامع ميشود. اين كار با وجه استكباري غرب و آمريكا صورت ميپذيرد. وجهي كه رهبران انقلاب براي پيشرفت و آباداني جامعهي خود همواره به مقابله با آن پرداختهاند و در مقابل آن، بر استقلال سياسي، فرهنگي، فكري و اقتصادي، عزت ملي و اعتمادبهنفس ملي تأكيد كردهاند. با لحاظ موارد فوق، دكترين استكبارستيزي وجهي عقلاني از انديشهي رهبران انقلاب است كه در كلانرويكرد پيشرفت اسلامي-ايراني، قابل تحليل است.
جمعه ۱۴ آبان ۹۵ ۲۰:۱۹ ۲۴۱ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است