تحليل سيدحسن نصرالله از انتخابات رياستجمهوري لبنان
حاج مصطفي شحاده چه كسي بود؟
آنچه كه من دربارهي حاج مصطفي (ابو احمد) در اين سخنراني ميگويم برخاسته از مشاهدات عيني من است؛ بر اساس شنيدهها نيست. ما با هم كار كرديم و سختيها را با هم تجربه كردهايم. ابو احمد يكي از اولين نيروها هنگام تشكيل حزبالله بود. وي همهي جواني و عمرش را در اين مسير گذراند. او از مسئوليني بود كه همواره در ميدان و جبهه بود و هيچگاه اين ميدان را ترك نكرد. برادري مؤمن، شجاع، با بصيرت و با ارادهاي پولادين بود و هيچگاه ترس به دل او راه پيدا نميكرد. من افرادي را ميشناسم كه اينها در هيچ ميداني از ميدانهاي جنگ هيچگونه ترس و دلهرهاي به دلشان راه پيدا نميكند. يكي از نمادهاي اين جنس افراد حاج مصطفي شحاده بود. او بسيار به جوانان و رزمندگان و مردم نزديك بود و با آنها با لطف و محبت و صداقت و برادري و تواضع برخورد ميكرد.
حاج مصطفي مسئول واحد نظامي حزبالله در بيروت غربي بود. در سال ۱۹۸۷م. در پي جنگ داخلي كه ميان بعضي از قدرتهاي سياسي آن زمان در گرفته بود، نيروهاي نظامي سوري وارد كشور شدند. در آن زمان فاجعهاي بسيار دردناك در منطقه فتحالله رخ داد كه بعدها به نام كشتار فتحالله معروف شد. ۱۸ نفر از بهترين جوانان ما در آن حادثه شهيد شدند. چرا كه افرادي از مديران حكومت سوري در سابق بر خلاف نظر حافظ اسد دوست داشتند بين نيروهاي سوري و حزبالله درگيري و كشتار شكل بگيرد. اين يكي از چالشهاي ما بود. در همان زمان هم كساني بودند كه ميخواستند بين نيروهاي مقاومت و ارتش لبنان نيز جنگ و درگيري باشد.
در آن زمان فرماندهي ميدان حاج مصطفي بود. اين يعني اينكه يك حرف او، يك دستور او و يك تير كه شليك ميشد ميتوانست در ماه دوم سال ۱۹۸۷م فاجعه بيافريند و كار را به جنگي تمام عيار بين نيروهاي حزبالله و ارتش سوريه بكشاند. عليرغم اين كه شهداي آن حادثه هم از دوستان و برادران و نزديكان او بودند، اما اينقدر اين فرمانده منضبط، مطيع، حكيم، مسئوليتپذير، شكيبا، صابر، خودكنترل و بصير بود، بهگونهاي كه اوضاع را كنترل كرد و واكنشي از خود نشان نداد و به انتظار فرمان رهبري وقت حزبالله نشست. شوراي رهبري حزبالله هم در آن زمان ابعاد اين حادثه را بررسي كردند و همه بر اين امر اجماع كردند كه بايد تحمل كنيم و صبر بيشه كنيم و دندان روي جگر بگذاريم چون توطئهاي در كار است كه ما را بهسمت درگيري و جنگي هل دهد كه اولين برندهي آن اسرائيل و حاميان او خواهد بود.
تهمتهايي كه بعد از دو سالونيم دروغ بودنشان فاش شد
در اين مدتِ دو سال و نيم بايد بگويم كه به ما (حزبالله) خيلي ظلم شد و خيلي تهمتها به ما زدند. از تهمتهاي اصلي آنها اين بود كه حزبالله موافق رياستجمهوري ميشل عون نيست و او را فريب داده است و به او دروغ گفته است. در حاليكه ما هيچگاه نه دروغگو بوديم و نه فريبكار. بعد از آن، يك پله بالاتر رفتند و گفتند حزبالله اساسا نميخواهد لبنان رئيسجمهور داشته باشد و برنامهي او خلأ رئيسجمهور در لبنان است. بر اساس همين، تحليلها كردند و تهمتها زدند. بعد از آن گفتند حزبالله پروندهي رياستجمهوري لبنان را جزئي از پروندهي هستهاي ايران ميداند و تا آن حل نشود نميگذارد اين پرونده به انجام برسد. بعد از تمام شدن مذاكرات هستهاي معلوم شد مذاكرات هستهاي فقط و فقط هستهاي بوده و مسائل لبنان و مسئلهي رياستجمهوري و حوادث سوريه و هيچ مسئلهي ديگري، هيچ بخشي از مذاكرات را تشكيل نميداده است. چرا كه جمهوري اسلامي ايران و مقام معظم رهبري حضرت امام خامنهاي و ديگر مسئولين ايران در برابر قرار گرفتن پروندههاي ديگري غير از پروندهي هستهاي بر ميز مذاكرات بهطور قاطع ايستادهاند. حتي آمريكاييها هم بعدها به اين امر اذعان كردند و معلوم شد ما راست ميگفتيم و ديگران به ما ظلم كرده بودند.
بعد از آن گفتند حزبالله جريان انتخابات رياستجمهوري را متوقف كرده و به انتظار فرجام حوادث سوريه است. در حاليكه ما هزار بار به آقايان گفتيم كاري به اوضاع سوريه و منطقه نداشته باشيد و بنشينيد و دربارهي رياستجمهوري مذاكره كنيد و تصميمي بگيريد. اما زير بار نميرفتند. تا اينكه در روز ۲۱ اكتبر معلوم شد اين موضوع نه ربطي به پروندهي هستهاي داشت و نه به حوادث سوريه و نه اساسا ايران با كسي در اينباره گفتوگو كرده است. وقتي آقاي اولاند با آقاي روحاني گفتوگو كرد، آقاي روحاني گفت اين موضوع به خود لبنانيها مربوط است و بايد ديد خودشان بر كدام شخص توافق خواهند كرد.
واتيكان، ايتاليا، روسيه و همهي كشورها با ايران در اينباره گفتوگو كردند، و در مقابل ايران به همه گفت اين پروندهي لبناني است و آنها با ما همپيمان و دوستاند اما اين مسئله به خودشان مربوط است و ما دخالتي نميكنيم. ايران و سوريه هر دو ميخواستند اين موضوع لبناني محض باشد، اما كساني كه نميخواستند اينگونه باشد افرادي غير از ما هستند.
بعضيها گفتند مسئلهي رياستجمهوري لبنان در گرو حل مشكلات سياسي بين ايران و عربستان سعودي است. يعني پروندهي رياستجمهوري لبنان يكي از پروندههاي مورد اختلاف بين ايران و سعودي در كنار موضوع يمن، سوريه، عراق و بحرين است كه هيچ صحتي ندارد و اينها يك مشت حرفهاي موهوم است.
هيچ معاملهاي بين حزبالله و ميشل عون وجود ندارد
آنچه بين ما (حزبالله) و جناب آقاي رئيسجمهور ميشل عون وجود دارد، تنها و تنها اعتماد به استقلال و صداقت و شفافيت اوست و هيچ معامله و بده بستاني بين ما و او صورت نگرفته است. همين اعتماد براي ما كافي است. ما كاملا اطمينان داريم كه امروز شخصي كه به كاخ رياستجمهوري راه پيدا كرده است يك مرد فرماندهي با صداقت، شجاع، ميهندوست و مستقل است كه چون كوه ايستاده است. بهنظر ما او كسي است كه نميشود او را فروخت و نه ميشود خريد و نه اهل ساخت و پاخت است، بلكه پايبند به اصولي است كه بر اساس آنها حركت ميكند.
اسرائيل مقر استكبار نو در منطقه است
سالگرد بيانيهي بالفور را پشت سر گذاشتيم؛ بيانيهاي كه در آن كسي كه مالك نبود، زميني را به كسي كه مستحق آن نبود بخشيد. بيانيهاي كه بر اساس آن رژيم صهيونيستي بنيانگذاري شد و يهوديان صهيونيست در آن به خدمت يك طرح انگليسي بهكار گرفته شدند و الّا يهوديان و صهيونيستها تنها بهدنبال تشكيل يك حكومت بودند، و جاي آن براي آنها چندان فرقي نداشت. آرژانتين يكي از گزينهها بود، اوگاندا نيز يكي از گزينهها بود، همچنين در اروپا نيز بهدنيال جايي براي تأسيس دولت خود بودند.
اما اين عقل انگليسي و استعمار پير انگليس بود كه براي منطقهي ما نقشهها كشيد كه چگونه آن را پاره پاره كند و بر آن تسلط پيدا كند و همهي ثروتهايش را بمكد و هزار بلاي ديگر بر سر آن بياورد. البته فلسطين يكي از گزينههاي پروژهي صهيونيستها بود اما انگليسيها آنها را به فلسطين آوردند و آن موقع بود كه داستانسراييها دربارهي سرزمين موعود و سرزمين آبا و اجدادي يهود و وعدهي شير و عسل شروع شد. وگرنه خود صهيونيستها تصميم قاطعي نسبت به فلسطين نگرفته بودند، بلكه چند گزينه داشتند كه يكي از آن گزينهها فلسطين بود. و بههمين خاطر است كه اسرائيل را جلوترين پادگان و مقرّ نظامي استعمار كهنه و استكبار نو يعني آمريكا ميدانيم. بههر حال تأمل در اين بيانيه و مناسبت، و يادآوري حوادث آن زمان براي مردم و بازخواني مواضع حاكمان و نظامهاي عربي و اينكه چه كساني بر سر اين سرزمين معامله كردند و چه كساني ايستادگي كردند و چه كساني خيانت كردند همهي اينها مهم است و نبايد اين گذشته را به فراموشي سپرد، اما به هر حال بيانيهي بالفور دولتي را بنيانگذاري كرد اما اين دولت توان ماندن در اين منطقه را ندارد. چرا كه اين دولت بر خلاف قوانين طبيعي و قوانين تاريخي و سنتها و ارادهي مردم شكل گرفته است.
تهمت هدف قرار دادن مكه از سوي يمنيها غير قابل هضم است
تهمتي كه به ارتش يمن و نيروهاي مردمي يمن زده شد، كه مكه مكرمه را با موشك بالستيك هدف قرار دادهاند تهمتي است كه نه ميشود باور كرد نه ميشود هضم كرد و نه ميشود بلعيد. عربستان سعودي يك دروغ بزرگي را گفت كه دنيا هم با او همراه شد و باورش شد. البته دنيا باور نكرد و بعضي از كشورها هم منكر شدند. هيچ دليلي هم عربستان ارائه نكرد. ولي متأسفانه بعضي از رسانهها و بعضي از دولتها از سر مدارا يا ترس يا طمع با آنها در اين تهمت همراه شدند. چه كسي باورش ميشود كه اين مردم پاك و متدين و صبور يمن كه اهل نماز، روزه، حج و عمره هستند كه در طول تاريخ غيرتمندانه از حرمين شريفين محافظت كردهاند چنين كاري بكنند!؟ به اين چنين مردمي تهمت ميزنيد كه مكه را هدف موشك قرار دادند!؟
آنها گفتند ما فلان فرودگاه را در جده هدف قرار داديم. دليل بياوريد كه مكه را با موشك زدند و دنيا را قانع كنيد. اگر دليل داريد حتي ما كه از برادران يمنيمان دفاع ميكنيم در آن صورت خواهيم گفت كه اين كار محكوم است. اما چرا تهمتزني تا اين حد!؟ چرا ظلم و جنايت تا اين حد!؟ اضافه بر مظلوميت اين مردم كه هر روز در معرض كشتار و بمباران قرار ميگيرند، جنايتي ديگر در حق آنها انجام ميگيرد و آن اين كه از بلندترين منابر اسلامي در جهان اسلام، به تهمتِ هدف قرار دادن مكه محكوم ميشوند. اين كار زشت فضاحتباري است كه به نتيجهاي هم نخواهد رسيد.
چرا راهپيمايي اربعين مهم است؟
بزرگترين گردهمايي عالم
تاريخ را با بزنگاههاي سرنوشتساز آن ميشناسند. عاشوراي سال ۶۱ هجري، يكي از آن بزنگاهها است كه مسير تاريخ و سرنوشت جامعه مسلمين را تغيير داد. خون سيدالشهداء(ع)، حياتي دوباره به كالبد امت اسلامي بخشيد. انقلاب اسلامي ايران هم يكي از آن بزنگاههاي سرنوشتساز است كه كل حوادث و رخدادهاي چهار دههي اخير را تحت تأثير خود قرار داده است. انقلابي كه رئيس وقت سازمان سيا، در پاسخ به اين سؤال جيمي كارتر، (رئيسجمهور ايالات متحده در زمان انقلاب ايران) كه چرا "با اين همه آدمي كه در دنيا داريد، با اين همه تجهيزات فوق پيشرفته، با اين همه بودجهاي كه صرف ميكنيد، نتوانستيد انقلاب مردم ايران را پيشبيني كنيد؟"، گفت: "آنچه در ايران روي داده است يك بيتعريف است، كامپيوترهاي ما آن را نميفهمند."
«پيادهروي اربعين» هم يكي ديگر از آن بزنگاههاي تاريخ در عصر و سالهاي اخير است. «آن را بزرگترين گردهمايي عالم به حساب آوردند؛ چه كساني؟ آنهايي كه دارند مسائل اسلامي را رصد ميكنند. ۹۳/۱۰/۱۹» گرچه رسانههاي غربي، در ابتدا سعي كردند از بازتاب عظمت اين رخداد جلوگيري كنند، اما اين حادثه آنقدر بزرگ بود كه بالاخره نتوانستند از آن چشمپوشي كنند. سال گذشته، اينترنشنال بيزنس تايمز دربارهي اين رخداد نوشت: "بيش از بيست و دو ميليون زائر به كربلا رفتهاند كه اين يك ركورد محسوب ميشود. اربعين سال گذشته ۱۷ميليون نفر را به عراق آورد. اربعين بزرگترين گردهمايي سالانه در دنياست كه شمار زائران آن خيلي فراتر از دو ميليون نفري است كه هر ساله به حج در مكه ميروند." بي.بي.سي نيز در گزارش خود با اذعان به جمعيت شگفتانگيز اين مراسم گفت: "چه براي يك باور مذهبي و چه براي اعلام يك پيام سياسي، حضور ميليوني عزاداران در كربلا همهي نگاهها را به خود جلب كرده است؛ ناظراني كه ممكن است سؤال كنند پيام عاشورا كه گفته شده تن ندادن به ذلت است، در زندگي امروز اين عزاداران چه تأثيري گذاشته است."
اما شايد اين سؤال پرسيده شود كه چرا پيادهروي اربعين ميبايست براي «جوان مؤمن انقلابي» مهم باشد؟ پاسخ به اين پرسش ميتواند ابعاد بيشتري از عظمت و اهميت اين رخداد مهم عصر حاضر را مشخص كند:
اول آنكه «اين حركت، حركت عشق و ايمان است؛ هم در آن ايمان و اعتقاد قلبي و باورهاي راستين، تحريككننده و عملكننده است؛ هم عشق و محبّت... تركيبي است از عقل و عاطفه، تركيبي است از ايمان و عشق. ۹۴/۹/۹» شايد به همين علت هم باشد كه سال به سال بر جمعيت شركتكنندگان در اين مراسم افزوده ميشود.
دوم آنكه بزرگترين مشكل جهان اسلام، عدم وجود وحدت بين مذاهب و فرق اسلامي است. دشمن نيز دقيقا از همين موضوع براي ضربه زدن به پيكرهي جهان اسلام استفاده ميكند. حال، پيادهروي اربعين يكي از اتفاقاتي است كه ميتواند عامل وحدت بين مسلمين شود. «آنچه امروز در درجهي اوّلِ اولويّت براي دنياي اسلام قرار دارد، وحدت است. ما مسلمانها خيلي از هم دور شديم... هرجا نمونههايي از اين اجتماع را ما مشاهده كرديم، ولو تنها، جسمها در كنار هم قرار گرفتند، ديديم انعكاس آن در دنيا مايهي شرف و آبروي اسلام و مسلمين شد... در اربعين حسيني ميليونها انسان در كنار هم قرار گرفتند؛ خود اين حركت عظيم يك جمعي از مسلمانها - البتّه مخصوص شيعه نبود، سنّيها هم بودند - كه در دنيا انعكاس پيدا كرد، تعظيم كردند؛ تجليل كردند. ۹۳/۱۰/۱۹»
سوم هم آنكه حضور گسترده و بينظير نسل جوان در اين مراسم، بيانگر آن است كه برخلاف القاي رسانههاي غربي، نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامي نيز همچنان در مسير دين و معنويت در حال حركتاند. آن هم درست در زمانهاي كه با انواع و اقسام تبليغات رسانهاي با هدف دوري از معنويت مواجهند. تحمل سختي و سعي بر فائق آمدن بر مشكلات اين مراسم، حاكي از آن است كه نسل جوان جامعهي ايران، براي امتداد فرهنگ ديني و انقلابي، عزم خود را جزم كرده است. بههمين دليل، پيادهروي اربعين را ميتوان يكي از جلوههاي بروز «عزم ملي» دانست: «ملّت ما عزم راسخ خود را هم در تحمّل برخي مشكلاتي كه براي او وجود داشت نشان داد، هم در روز بيستودوّم بهمن، در روز قدس و در راهپيمايي عظيم اربعين اين عزم را، اين همّت را از خود بُروز داد و نشان داد. ۹۴/۱/۱»
اينها همان شاخصهاي شناخت جامعهي ايران است كه متأسفانه سياستمداران و رسانههاي غربي، عمداً يا سهواً آن را نميبينند، و يا بهتر بگوييم نميخواهند كه ببينند. بعيد نيست روزگاري نه چندان دور، رئيسجمهور وقت آمريكا از رئيس سازمان سيا با عصبانيت سؤال كند كه چرا با اين همه نيرو و تجهيزاتي كه داريد، نتوانستيد عظمت اين رخداد را پيشبيني كنيد؟ و او در جواب بگويد: كامپيوترهاي ما اين را نميفهمند.
استكبار را بشناسيد
همچنين رهبر انقلاب نيز بهعنوان شارح اين دكترين، همواره بر استكباري بودن روحيهي آمريكا و تحقير ملتها بهواسطهي اين روحيه، تأكيد و بر مبارزه با آن پافشاري ميكنند. در اينباره ايشان نيز ميفرمايند: «آمريكا يك مستكبر به تمام معناست. مسئلهي ما هم فقط نيست. مسئلهي دنياست. مسئلهي دنياي اسلام است. آمريكاييها نسبتبه همهجاي دنيا اين روح استكباري را دارند. در جنگ بينالملل دوم، بعد از آني كه ژاپن را شكست دادند، پايگاه در آنجا درست كردند كه هنوز پايگاه آمريكاييها در ژاپن هست. ژاپنيها با اين همه پيشرفتهاي علمي، هنوز نتوانستند پايگاه آمريكا را در ژاپن جمع كنند. آنجا پايگاه نظامي دارد؛ به مردم ظلم ميكنند، اذيت هم ميكنند، تو روزنامهها هم آمد، خبرگزاريها هم گفتند؛ تجاوز به نواميس و كارهاي خلاف ديگر، اما هنوز در آنجا هست. در كرهي جنوبي هم پايگاههاي آمريكا هنوز هست. در عراق، نقشهي آمريكا اين است كه پايگاه بسازد و پنجاه سال، صد سال در عراق مستقر بشود و در افغانستان، چون افغانستان نقطهاي است كه اگر آنجا پايگاه داشته باشند، ميتوانند بر كشورهاي آسياي جنوب غربي، بر روسيه، بر چين، بر هند، بر پاكستان و بر ايران تسلط داشته باشند. دارند اين همه آنجا تلاش ميكنند، براي اينكه آنجا پايگاه دائم درست كنند و بمانند. اين معناي استكبار است.»۴
با مدنظر قرار دادن آنچه بيان شد، ميتوان دريافت كه دكترين استكبارستيزي كه از سوي رهبران انقلاب طرح ميشود، پاسخي است به وضعيت عقبماندگي جامعهي ايران؛ پاسخي كه مهمترين علت عقبماندگي جامعهي ما و ديگر جوامع بشري را حاصل وضعيت رواني-اجتماعي ميداند. وضعيتي كه بهموجب آن، تحقير و از دست رفتن اعتمادبهنفس ملي و عزت ملي، موجب شكسته شدن مقاومت، وادادگي و بيعملي سياسي-اجتماعي جوامع ميشود. اين كار با وجه استكباري غرب و آمريكا صورت ميپذيرد. وجهي كه رهبران انقلاب براي پيشرفت و آباداني جامعهي خود همواره به مقابله با آن پرداختهاند و در مقابل آن، بر استقلال سياسي، فرهنگي، فكري و اقتصادي، عزت ملي و اعتمادبهنفس ملي تأكيد كردهاند. با لحاظ موارد فوق، دكترين استكبارستيزي وجهي عقلاني از انديشهي رهبران انقلاب است كه در كلانرويكرد پيشرفت اسلامي-ايراني، قابل تحليل است.
| يادداشت |
چرا «استكبار» و نه امپرياليسم؟
يكي از چيزهائي كه در هر حركت عمومي و در هر نهضت لازم است، اين است كه بر اساس تفكرات و مباني پايهاي اين نهضت و اين جريان، هم بايستي «واژهسازي» بشود... لذا ما به جاي استعمالات و اصطلاحاتي كه بين چپروها و ماركسيستها و اينها معروف بود، اصطلاح «استكبار» را، اصطلاح «استضعاف» را، اصطلاح «مردمي بودن» را مطرح كرديم و آورديم. ما آورديم، يعني انقلاب آورد، نه اينكه اشخاص خاصي در اين زمينه تأثير حتمي و قاطعي داشته باشند. (۱۳۹۰/۰۷/۲۲)
«استكبار» و «استكبارستيزي» از جمله كليدواژههايي است كه در ادبيات امام خميني رحمةاللهعليه پرتكرار است. اگر بخواهيم براساس رويكرد تحليل گفتماني بدان توجه كنيم، بايد گفت اين كليدواژهها از جمله دالهاي مركزي گفتمان امام عظيمالشأن محسوب ميشود. همين نكته در مورد رهبر فرزانهي انقلاب نيز صدق ميكند. ايشان نيز در گفتار خود از «استكبار» و «استكبارستيزي» بهصورت متناوب استفاده ميكنند.
براي آنكه بخواهيم دكترين «استكبارستيزي» را در نظام انديشگي امام خميني رحمةاللهعليه و رهبر انقلاب مكانيابي كنيم، لازم است به زمينه و زمانهي شكلگيري آن توجه كنيم. امام خميني رحمةاللهعليه در زمانهاي نهضت انقلاب اسلامي را آغاز كرد كه آمريكا بهعنوان مهمترين قدرت جهاني (كه ايران تحت نفوذ آن بود)، بزرگترين مانع تحقق اين خواسته و پيشرفت جامعهي ايران محسوب ميشد. به همين جهت، محور اصلي مبارزاتي و كنشگري سياسي امام خميني رحمةاللهعليه در طول دوران نهضت، مبارزه با آمريكا بهعنوان دشمن اصلي و دستنشاندهي آن در كشور (شاه) و منطقه (رژيم صهيونيستي) قرار داشت. همين رويكرد در دوران حضرت آيتالله خامنهاي نيز ادامه پيدا كرده است و فقط بهجاي دولت دستنشانده، با پديدهاي پيچيدهتر تحتعنوان «انديشهي وابستگي»، مقابله ميكند. نقد انديشهي وابستگي در مقابل نظريهي استقلال -كه يكي از علل موجدهي انقلاب اسلامي است- از سوي رهبر انقلاب، بدان جهت است كه گرچه «دولت دستنشانده» در ايران با پيروزي انقلاب اسلامي پايان يافت، اما «تفكر وابستگي» متأسفانه همچنان در جامعهي ايران وجود دارد و حتي براي آن تئوريپردازي ميشود.
تفسير رهبران انقلاب از آمريكا، ذيل نظريهي «استكبار» صورتبندي ميشود. آنان محور مبارزهي خود را استكبار قرار دادهاند و آمريكا را بهعنوان نمود اصلي آن ترد كردهاند.
دورهي رهبري | دشمن اصلي | نمود جهاني | نمود منطقهاي | نمود داخلي |
امام خميني | استكبار | آمريكا | رژيم جعلي صهيونيستي | دولت دستنشاندهي پهلوي |
آيتالله خامنهاي | آمريكا | رژيم جعلي صهيونيستي | انديشهي وابستگي و توسعهي وابسته |
چرا استكبار و نه امپرياليسم؟
همانطور كه گفته شد مهمترين صورتبندياي كه امام خميني رحمةاللهعليه از آمريكا بهعنوان دشمن اصلي و شيطان بزرگ ارائه ميكرد، واژهي «استكبار» است. اين در حالي بود كه در آن زمانه كه مهمترين دشمنان آمريكا چپها و ماركسيستها بودند، مهمترين ويژگي آمريكا و علت دشمنيها با آمريكا، ذيل صورتبندي نظري «امپرياليسم» بيان ميشد. نظريهي امپرياليسم دلالت بر وضعيتي «اقتصادي-سياسي» داشت كه در آن وضعيت، كشور قدرتمند كشور ضعيفتر را به انقياد خود جهت استثمار، بهرهبرداري و سوداندوزي بيشتر قرار ميداد. از دوران امام راحل عظيمالشأن تا به امروز نيز مهمترين صفت آمريكا كه دشمنيها با او را توجيه ميكند، امپرياليستي بودن دولت آمريكاست. اما امام خميني رحمةاللهعليه از اين واژه و نظريه و منطق براي مخالفت با آمريكا استفاده نكرد و به جاي آن، آمريكا را مظهر «استكبار» و مستكبر زمانه خواند. لغت استكبار كليدواژهاي قرآني است كه در آيات زيادي تكرار شده است. براي مثال ميفرمايد: «فاستكبرتم»؛ شما استكبار و گردنكشي كرديد.۱ «كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها»؛ آيات ما را تكذيب كردند و از پذيرش آن تكبر ورزيدند.۲ امام نيز با رجوع به ترمينولوژي قرآن كريم، مهمترين صفت آمريكا و علت مخالفت خود با آمريكا را مستكبر بودن دولت آمريكا دانستند و در اينباره فرمودند: «سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستكبرين است و تا اين سلطهطلبان بيفرهنگ در زمين هستند، مستضعفين به ارث خود كه خداي تعالي به آنها عنايت فرموده است، نميرسند.»۳
از سويي ديگر، بر خلاف وضعيت امپرياليسم، استكبار دلالت بر وضعيتي «رواني-سياسي» دارد، نه لزوماً اقتصادي-سياسي كه بهموجب آن، مستكبر بر مخاطبين و مواجهين خود كبر و تكبر ميورزد و ايشان را «تحقير» ميكند. دليل مخالفت امام با اين وضعيت و اتخاذ دكترين استكبارستيزي، به اين جهت بود كه نتيجهي رابطهي استكباري، شكلگيري «تحقير ملي و هويتي» در سطح يك كشور، وادادگي در برابر قدرت دشمن و تسليمبودگي در برابر آن و در نهايت، عقبماندگي است. يعني نتيجهي رابطهي مستكبر و مستضعف، تحقير، تسليم و نهايتا عقبماندگي يك كشور است. وضعيتي كه در آن، «ما نميتوانيم» در جامعهاي نهادينه ميشود. يعني دقيقا همان كاري كه به تعبير رهبر انقلاب، در دوران معاصر بر سر جامعهي ايران آورده شد و ژن ما نميتوانيم را در آن تزريق كردند.
???? رهبر انقلاب: در نظام اسلامي كه مظهر كامل آن، حكومت حضرت بقيةالله ارواحنافداه است، فريب و حيلهگري براي جلب آراء مردم، خودش جرم است؛
????استفاده از قدرت براي بهدست آوردن پول، يكي از بزرگترين جرائم است.
????آنجا ياران حضرت مهدي موظّفند در سطوح پايين زندگي كنند.
????نظام اسلامىِ ما پرتو كوچكي از آن حقيقت درخشان است. ما هرگز اين ادّعا را نكرديم و نميكنيم؛ اما بايد نشانهاي از او داشته باشيم.٨١/٧/٣٠
????جمعهها؛ #مهدويت_رهبري
????????????????????????????
اينـ جمعہ همـ گذشتـ ????...
يكـ روز جمعہ
كسے آرامـ مے آيـد
نگاهشـ خيـسـ عرفـــــانـ استـــــ
قدمـــــہايـش پراز معنا
دلش ❤️از جنس بـــــاران???? استـ
كسے فانـــــوس بہ دستش
مثال نور???? مے آيد
اميد قلب ما روزے مثال نـــــور???? مے آيد????
اللهم عجل لوليك الفرج
دعوتيد به????????????????
كانال رسمي مدافعان حرم
????????????????????????
[ Photo ]
#السلام_عليڪ_يااباعبدالله
????مهر تو در وجود من ذڪر تو در سجود من
????ولاے تو در دل من دل به تو مبتلا حسين
#شب_جمعہ